یار دل در میان نمی آرد


یار دل در میان نمی آرد

یار دل در میان نمی آرد


وز دل من نشان نمی آرد

وز دل من نشان نمی آرد
وز دل من نشان نمی آرد
سایه بر کار من نمی فکند
سایه بر کار من نمی فکند
سایه بر کار من نمی فکند
تا که کارم به جان نمی آرد
تا که کارم به جان نمی آرد
تا که کارم به جان نمی آرد
وز بزرگی اگرچه در کارست
وز بزرگی اگرچه در کارست
وز بزرگی اگرچه در کارست
خویشتن را بدان نمی آرد
خویشتن را بدان نمی آرد
خویشتن را بدان نمی آرد
کی به پیمان من درآرد سر
کی به پیمان من درآرد سر
کی به پیمان من درآرد سر
چون که سر در جهان نمی آرد
چون که سر در جهان نمی آرد
چون که سر در جهان نمی آرد
روز عمرم گذشت و وعدهٔ وصل
روز عمرم گذشت و وعدهٔ وصل
روز عمرم گذشت و وعدهٔ وصل
شب هجرش کران نمی آرد
شب هجرش کران نمی آرد
شب هجرش کران نمی آرد
عمر سرمایه ایست نامعلوم
عمر سرمایه ایست نامعلوم
عمر سرمایه ایست نامعلوم
تاب چندین زیان نمی آرد
تاب چندین زیان نمی آرد
تاب چندین زیان نمی آرد
به سر او که عشق او به سرم
به سر او که عشق او به سرم
به سر او که عشق او به سرم
یک بلا رایگان نمی آرد
یک بلا رایگان نمی آرد
یک بلا رایگان نمی آرد
به دروغی بر انوری همه عمر
به دروغی بر انوری همه عمر
به دروغی بر انوری همه عمر
گر سر آرد توان نمی آرد
گر سر آرد توان نمی آرد
گر سر آرد توان نمی آرد